به گزارش مشرق، امروز مصادف است با هدف قرار دادن ایرباس ایرانی از سوی ناو وینسنس آمریکایی در آبهای خلیج فارس که منجر به شهادت بیش از 290 نفر شد.
این یکی از جنایات بزرگ آمریکاییها بود که به طور مستقیم علیه ملت ایران انجام گرفت اما طرف آمریکایی نه تنها از این جنایت عذرخواهی نکرد بلکه به فرمانده ناو مدال شجاعت داده و به طرف ایرانی تنها خسارتی جزئی و نه غرامت پرداخت کرد.
در همین خصوص با دو تن از کارشناسان به گفتوگو نشستیم تا ابعاد مختلف این ماجرا و اقداماتی را که میتوان در شرایط کنونی انجام داد را بررسی کنیم. عباس سلیمی نمین کارشناس تاریخ معاصر و رئیس موسسه مطالعه و تدوین تاریخ ایرانی و روح الله لطیفی رئیس برخی سازمانهای مردم نهاد قربانی ترور دو کارشناس این نشست بودند که به سوالات مطرح شده در این خصوص پاسخ دادند.
در ماجرای هدف قرار دادن ایرباس مسافربری ایرانی ظاهراً علیرغم محق بودن ایران نتوانستیم از این موضوع استفاده کرده و حق خود را بگیریم. نظر شما در این باره چیست؟
سلیمی نمین: در ارتباط با حرکتهای تروریستی غرب متاسفانه ما چندان در مقام کمک به خسارت دیدگان برنیامدهایم.(از موضع حکومت عنوان میکنم). همه کسانیکه در غرب علیه ایران اقامه دعوا میکنند، نظام سیاسی از آنها حمایت جدی میکند زیرا کسی نمیتواند هزینه سنگین وکلا در سطح بینالملل را پرداخت کند به این امید که نفعی ببرد و باید حتماً انگیزه مندی و یاری لازم را در این زمینه دریافت کند. لذا معتقدم که نظام سیاسی ما نه تنها مثل نظام سیاسی غرب نیست بلکه بر عکس به گونهای عمل میکند که ابتکار عمل را از NGO ها یا زیان دیدگان اصلی بگیرد.
در این خصوص 2 مصداق را عنوان میکنم. یکی حادثه هدف قرار دادن ایرباس ایرانی و دیگری حادثه اشغال سفارت ایران در انگلیس بود.
غرب ابزار فراوانی در اختیار دارد و لذا برنامههای خود را به صورت نیابتی و نه مستقیم دنبال میکند. یک نظام سیاسی با تجربه است که اندوختههای فراوانی در حوزه نظام بینالملل دارد و بیشتر برنامههای خود را به صورت غیر مستقیم و نیابتی دنبال میکند و در موارد اندکی بصورت مستقیم وارد میشود. اگر در همین موارد اندک ثابت کردیم که کارهای تروریستی از ابزار رسیدن غرب به هدف است، آن زمان افکار عمومی اعمال نفوذ غیر مستقیم غرب را نیز خواهد پذیرفت.
اینکه چرا در مواردی که غرب در امور تروریستی مستقیم دخالت داشته، ما به نوعی دنبال رفع و رجوع آن بودهایم به عواملی در داخل کشور برمیگردد که احساس وظیفه کردهاند که این نوع موارد اندک را هم اجازه ندهند که در اذهان عمومی بنشیند.
من مدتی روی حادثه سفارت ایران در لندن(اشغال سفارت ایران در لندن از سوی برخی افراد که هویت آنها مشخص نشد اما گفته شده تعدادی از مزدوران صدام حسین بودند) کار کردم و NGO هم تشکیل دادیم و کمیته ما در این خصوص به نتایج دقیقی رسید، اما ملاحظه کردیم که هیچ انگیزهای در آن سازمانهای مربوطه برای آن که به زیان دیدگان کمک کنند نبوده بلکه انگیزههایی بوده تا این افراد را از تلاش برای رسیدن به حق خود بازبدارند.
آمریکاییها در زمینه عملکرد دانشجویان(تسخیر سفارت آمریکا در ایران) دچار بحران جدی شده بودند و قصد داشتند حتماً این قضیه دولتی شود تا زود حل و فصلش کنند اما با تدبیر امام این امر محقق نشد.
دولت بنی صدر تلاش زیادی داشت تا این موضوع را از دست دانشجویان خارج کرده و دولتیاش کند اما تدبیر امام مانع چنین خواستهای شد.
* مسئولان گفتند پیگیری وضعیت شهدای ایران در انگلیس به صلاح مملکت نیست
در حادثه سفارت ایران در انگلیس، لندن تلاش کرد تا به آمریکاییها کمک کند لذا خودش وارد میدان شد و یک حادثه تروریستی را آفرید. قرائن فراوانی وجود دارد که لندن در این قضیه خودش وارد میدان شده و یک حرکتی علیه ایران ترتیب داده است. روز قبل از حادثه پلیس نگهبان تغییر کرده، پلیس در سفارت را بازکرده و چند دقیقه پیش از حمله به بهانه قهوه خوردن وارد سفارت شده و از سلاح خود استفاده نکرده و بسیاری از قرائن دیگر که نشان میداد انگلیس نقش اصلی را در این قضیه ایفا کرده است.
ما 2 شهید داشتیم و کاردارمان نیز چندین گلوله خورده بود و به لحاظ پروتکل بینالمللی حتی اگر انگلیس هیچ نقشی نداشت باید خسارت خانواده شهدا و مجروحان را میپرداختند و خسارت سفارت را پرداخت میکردند، اما تا 10 سال پیش که ما کمیتهای در این خصوص تشکیل دادیم نه تنها این موضوع محقق نشده بود بلکه تا آن زمان هرگاه خانواده این افراد به وزارت خارجه رفته و خسارت خود را طلب میکردند، وزارت خارجه اعلام کرده بود که پیگیری این مطلب به صلاح مملکت نیست و تلاش کرده بود خود به جای خانوادههای آسیب دیده این موضوع را حل و فصل کند.
این موضوع به گرایش دولتها ارتباطی نداشته و در دورههای مختلف این روند وجود داشته است. نه به دلیل مسائل مادی بلکه به دلیل پذیرش حقارت نیازمند پیگیری این موضوع هستیم. ما اگر به عنوان مسئول این موضوع را پذیرفتیم که اتباعمان خیلی مهم نیستند و چندان ارزش ندارند، این موضوع تاثیرات سوء خود را بر لایههای مختلف اجتماعی خواهد گذاشت. حتی اگر ما گرایش به غرب هم داشته باشیم باید از خودمان و شأن خودمان دفاع کنیم زیرا در غیر این صورت پذیرفتهایم که آنها حق دارند از اتباعشان دفاع کنند و تمام سیستم دولتی ما را فعال کنند تا به حق یا نا حق از یک شهروند خود دفاع کنند ولو او متهم باشد زیرا او یک شهروند از آنهاست.
* برخی اجازه نمیدهند در تاریخ روابط ایران و انگلیس اقدامات تروریستی لندن ثبت شود
شهروند ما در درون سفارت به شهادت رسید و حتی اگر این همه شواهد هم نبود که انگلیس دست داشته، وزارت خارجه باید پیگیری میکرد و غرامت میگرفت ولی حتی یک پوند هم خسارت داده نشد.
آیا این فهم در وزارت خارجه ما نیست؟ چرا هست اما فهم بالاتری بر آن تسلط یافته است و آن این است که نباید گذاشت در تاریخ دیپلماسی و روابط ما با انگلیس یک مسئلهای به ثبت برسد مبنی بر اینکه انگلیس در یک حادثه تروریستی دخالت مستقیم داشته است و این فهم بالاتر از فهم اولی است که متعلق به یک جریان حساس است که میفهمد اگر در جایی این قضیه تثبیت شود جوان ما میگوید که قرائنی برای حضور غرب در تروریسم وجود دارد و بر این اساس میپذیرد که داعش هم ساخته و پرداخته غرب است.
* در ماجرای حادثه ایرباس برخی مانع محکومیت آمریکا شدند و دنبال مصالحه رفتند
این موضوع در حادثه ایرباس هم قابل مشاهده است. اینکه پرونده از دادگاه خارج شده و در خارج از آن مصالحه شد نشان میدهد که آنها مطلب را به خوبی متوجه میشوند اما نمیخواهند که آمریکا در یک حادثه مستقیم تروریستی محکوم شود. مصالحه کردن یعنی اینکه طرف مقابل را از دم تیغ اتهام خارج کردن و اینکه متهم مشخص نشود و اینکه کسی عامدانه دست به اقدامی خلاف زده است. بحران ایران و عراق بسیار مهم بود و در جنگ نزدیک به فروپاشی بود و اگر شکست میخورد همه برنامههای آمریکا نقش بر آب میشد.
چرا امروز برخی در دانشگاهها رسماً میگویند که آمریکا در این قضیه نقشی نداشته و همه آنها ساخته و پرداخته برخی در ایران است؛ این به آن خاطر است که یک جریان اجازه نداد که پرونده در دادگاه به سرانجام برسد.
ما با دشمن مشکل داریم و عدهای هم نمیخواهند ماهیت غرب در داخل روشن شود. ماهیت غرب کاملاً تروریستی است که در طول تاریخ چنین بوده که در خود آمریکا کشتن سرخپوستان را دنبال میکرده و یا به طور غیر مستقیم افرادی چون مارتین لوتر کینگ را به شهادت رسانده است. ما این ماهیت را در وضعیتهای خاص میتوانیم روشن کنیم.
ما باید این موضوع را روشن میکردیم که عدهای در داخل کشور که به نظام سیاسی غرب اعتقاد دارند و معتقدند که جوامع بشری باید با دستاورد غرب اداره شود؛ آنها نمیخواهند چهره اصلی این دستاورد بشری روشن و آشکار شود. در داخل کشور یک جریان موفق شد در آن تقابلها اجازه ندهد که جوان ما به یک استنباط قطعی و درست در خصوص ماهیت غرب برسد.
ما در داخل کشور جریانی داریم که به غرب گرایش دارد و جریانی داریم که میخواهد کشور را بر اساس تلاش و فرهنگ خود اداره کند.
* حتی در بدنه وزارت خارجه در مقابل احقاق حق اتباع ایرانی میایستند
10 سال پیش که کمیته دفاع از قربانیان حادثه لندن را تشکیل دادیم تلاش فوق العادهای برای گرفتن وکیل در غرب و کمک وزارت خارجه داشتیم اما خود تشکیلات وزارت خارجه در برابر دستور وزیر ایستادگی جدی کرد و اعلام کرد که ردیف بودجه این هزینه را نداریم.
از وزارت خارجه که مایوس شدیم به قوه قضائیه مراجعه کردیم تا در داخل کشور دادگاهی برای آن ترتیب دهند اما آن مسیر هم به نتیجهای نرسید و کار در مراحل اجرایی که باید هزینه میشد کسی پیش قدم نشد. نه بر اساس اتهام انگلیس به دخالت بلکه به عنوان حق خود نتوانستیم خسارتی را برای خانوادهها بگیریم. برخی در داخل میدانستند که اگر این باب باز میشد چه نتایجی به همراه میداشت.
در انگلیس به همان پلیسی که مقصر بود و هیچ کاری علیه تروریستها انجام نداد مدال شجاعت دادند، درست مانند فرمانده ناوی که هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد.
الان یک فرد به سفارت انگلسی سنگی پرتاب میکند بلافاصله لیست غرامت انگلیسیها را مشاهده میکنیم که البته دریافت هم میکنند اما این موضوع از سوی ما دنبال نمیشود.
* حتی یک برگ سند از جنایات رخ داده علیهمان را به سازمان ملل نفرستادهایم
آقای لطیفی شما به عنوان مسئول یک NGO در این خصوص تجربه دارید. آیا میتوان این پرونده را در مجامع بینالمللی دنبال کرد؟
لطیفی: این اتفاق در برههای رخ داد که همراه مسائلی شد که به آن توجهی نشد. موضوع قطعنامه، عملیات مرصاد و رحلت امام خمینی باعث شد در آن برهه زمانی به این موضوع کمتر پرداخته شود. ایران در آن یک سال از طریق ایکائو موضوع را تا حدی پیگیری کرد اما بعد از گذشت زمان از اهمیت و اولویت مسئولان ایرانی خارج شد و نتیجه آن هم یک مصالحه و پرداخت مبلغی برای خانوادهها شد.
ما در کل موضوعات تروریستی یک مشکل اساسی در کشور داریم و آن نگاه امنیتی به قضایاست و اینکه جامعه به سرعت از اثرات مخرب این حادثه دور باشد که در بسیاری موارد به ضرر ما شد.
بحث جمع آوری اسناد نیز موضوع مهمی است. ما 12 هزار ترور از طریق منافقین و 17 هزار ترور بصورت کلی داریم که اشتباهاً 17 هزار ترور را به منافقین نسبت میدهند زیرا اسناد کمی در اختیار هست. ما یک برگ سند هم برای جنایت منافقین به سازمان ملل نفرستادهایم که این نشان میدهد ما سهل انگاری بسیار بدی داشتهایم. اسنادی که علیه منافقین داریم اسنادی است که خود آنها منتشر کردهاند و فیلمهایی که از دوربینهای مخفی رژیم صدام داریم و برخی اسناد که شهید لاجوردی داشت.
در حادثه تروریستی مجلس نیز نگران بودم که اسناد مظلومیت جمهوری اسلامی در این مکان از بین نرود.
از سوی دیگر مواردی که دیگران فکر میکنند ممکن است ایران دخیل بوده باشد، مانند حادثه لبنان و عربستان و بحثهای دیگر و حتی موضوع 11 سپتامبر که هیچکس تصور حضور ایران را هم ندارد ما را متهم کرده و اموال ما را مصادره میکنند. این در حالیست که جنایاتی که آمریکا و غرب در آنها دست داشته و اسنادش وجود دارد و افراد زیان دیده هم هستند را ما دنبال نکردهایم.
* حادثه ایرباس ایرانی فرصتی خوب برای بینالمللی کردن جنایات آمریکا بود
غرب از تکنیکهای جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی استفاده کرده و یک موضوع را با تکرار زیاد تبدیل به باور میکنند اما ما نتوانستیم از ابزارمان استفاده کنیم. تنها در یک مورد که قربانیان پیگیر شدند و توانستیم نتیجه بگیریم که بحث قربانیان سلاحهای شیمیایی بود که با سماجت خانوادهها و قربانیان شیمیایی در دادگاه لاهه شرکت تولید کننده و صادر کننده این نوع سلاحها به عراق متهم و محکوم شد.
هواپیمای مسافربری فرصت خوبی بود که این موضوع بینالمللی شود زیرا از 290 نفری که به شهادت رسیدند، 46 نفر خارجی، 66 نفر کودک، 53 نفر زن و مابقی افراد عادی و غیر نظامی بودند. ولی حتی این 290 خانواده هیچگاه کنار هم قرار نگرفتند، چه برسد که بخواهند اقدامی داشته باشند.
موضوع گلباران کردن محل حادثه را داریم که این اتفاق تنها کورسوی امید ما برای زنده نگه داشتن این حادثه است. مشکلی که در ساختار داریم این است که مسئولیت پیگیری اقدامات تروریستی با وزارت خارجه نیست و چون با وزارت خارجه نیست این وزارتخانه هم براحتی از کنار آن عبور میکند.
موضوع وضعیت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان تنها موضوع در حال پیگیری است که در این پرونده هم خود خانوادهها پیگیر هستند. از حاکمیت انتظار حمایت را داریم و انتظار بیشتر را هم از خانوادهها داریم. 290 نفر به شهادت رسیدهاند و اگر NGO را تشکیل دهند مطمئناً میتوانند نقش پر رنگی را در موضوع روابط ایران و آمریکا و نشان دادن چهره واقعی غرب را نشان دهند. این موضوع یک اراده واقعی میخواهد زیرا این بحث در دنیا معمولاً حمایت دولت را به همراه دارد.
به عنوان نمونه یک NGO است که قربانی حملات جدایی طلبانه است و تعداد کشته شدگان آنها زیاد نیست اما دولت فرانسه یک ساختمان در اختیار آنها گذاشته و اختیار تام به این سازمان دادهاند تا موضوع خود را پیگیری کنند و تمام هزینههای آن را هم تقبل کردهاند اما در کشور ما دولتها ورود نمیکنند که نکند NGO در دنیا به دولتی بودن متهم شود.
ما در چند قسمت از حاکمیت احتیاج به همکاری داریم که اولین قسمت آن بنیاد شهید است که باید ارادهای برای این کار داشته باشد. بنیاد شهید هنوز یک یادواره برای آنها برگزار نکرده است. پس از آن شورای عالی امنیت ملی است که باید بستر لازم برای کنار هم قرار گرفتن این خانوادهها و موضوعاتی که آنها باید برای رسیدن به حق خود نیاز دارند.
امروز درباره 11 سپتامبر 8 نهاد وجود دارد که یکی از آنها وظیفه برطرف کردن اثرات حادثه بر روی فرزندان قربانیان را بر عهده دارد. آیا در دولت ما کسی میداند فرزندان و خانوادههای قربانیان چه وضعیتی دارند؟
در حادثه تروریستی بر خلاف جنگ کسی منتظر حادثه نیست و چون ناگهانی است آثار روانی آن تا سالها ادامه دارد و اولین کار سازمانهای حمایتی در دنیا بازگرداندن شادی به خانواده قربانیان و تلاش برای پذیرش آنها در جامعه و فعالیت آنها در جامعه است. ما در این مرحله آنقدر عقب هستیم حتی به مرحله همگرایی خانوادهها نرسیدهایم با اینکه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ما قربانی ترور بوده و هستیم.
ما حتی برای حضور NGO ها در عرصه بینالمللی نیز هیچ برنامهای نداریم؛ در بحث ارتباط با سایر قربانیان ترور در دنیا که میتوانند ادامه موضوع مرتبط ما در کشور خودشان باشند نیز برنامهای نداریم.
سوژه هواپیمای مسافربری آنقدر برای رسانه و هنر جذاب هست که میتوانستیم کارهای زیادی انجام دهیم اما در حوزه فرهنگ و سینما هم متاسفانه به آن نپرداختیم.
جوانان ما نمیدانند 12 تیر چه اتفاقی افتاده زیرا درگیر آن نبودهاند و در جامعه به آن پرداخته نشده است در صورتیکه مانند 11 سپتامبر میتواند مورد توجه قرار بگیرد و نماد سازی شود.
در قضیه هواپیمای لاکربی ببینید چه بلایی سر لیبی آوردند در حالیکه چیزی ثابت نشد با تحریمهای سنگین و فشارهای بالا این موضوع را به لیبی و قذافی تحمیل کردند و 3 میلیارد دلار غرامت گرفتند در حالیکه ما سند داشتیم؛ هواپیما مشخص بود، ناو مشخص بود، مسیر شلیک مشخص بود، محل سقوط مشخص بود و ایکائو هم این حادثه را تایید کرد اما به آن نپرداختیم.
آمریکاییها به راحتی جان انسانها را میگیرند و به راحتی میگویند اشتباه شده است. در افغانستان، پاکستان و یمن کاروانهای عروسی و مردم عادی را هدف قرار میدهند و میگویند اشتباه شد زیرا بابت اشتباه خود هزینهای پرداخت نمیکنند.
یکی دیگر از ایرادات ما این است که تشکلها در مجامع جهانی شرکت میکنند اما حضور با برنامه ندارند و هیچ برنامهای برای شبکه سازی در سطح بینالمللی نیست. اخیراً جهش زیادی در دادن مجوز NGO ها داشتیم اما بیشتر آنها در ابتدای راه هستند و هنوز تجربه کافی حضور در عرصههای بین المللی را ندارند. در دنیا NGO ها قانون ساز و هنجار ساز هستند و میتوانند موضوعات را به سمتی ببرند که دولتها ملزم به رعایت آنها شوند.
آقای سلیمی نمین در موضوع پیگیریها هیچ نهادی با آن مخالفت نمیکند بلکه آن را در بوروکراسی پیچیده میاندازند تا زمان بگذرد و قربانیان از پیگیری موضوع خسته شوند و آن را رها کنند. از سوی دیگر اگر در موضوعی خود افراد قربانی یا وابستگان آنها صاحب قدرت و نفوذ نباشند موضوع پیگیری نمیشود. چه کاری باید انجام شود تا این موارد سلیقهای نشود و معطوف به افراد نشود بلکه سازماندهی شده باشد تا قربانیان بتوانند به خواسته خود برسند؟
سلیمی نمین: در این زمینه سازوکار رسمی وجود ندارد. وقتی نهاد مدنی میگوییم یعنی نهاد غیر رسمی اما یک هوشمندی وجود دارد که بین نهاد مدنی و رسمی پیوند ایجاد میکند، یعنی نهاد حاکمیتی به یک هوشمندی رسیده که برخی امور را از طریق نهاد مدنی دنبال کند و تاثیر گذاری آن بیشتر خواهد بود و احساسات جوامع را بهتر به غلیان میآورد. این هوشمندی در ایران برعکس عمل میکند یعنی این هوشمندی در ساختار نهادهای دولتی و رسمی به گونهای است که غرب از زیر بار پاسخگویی به اعمال تروریستی خود خارج شود و به نفع آن عمل میکند ولو به ازای تحقیر شهروندان خود.
مشاهده میکنید که آن اراده برای احقاق حقوق شهروندان نیست که این نه بر اساس سلیقه بلکه بر اساس یک گرایش غالب است. ما در بحث شیمیایی توفیق داشتیم به آن دلیل که نهادهای دیگری شکل گرفتند. در این بحث نهادهای بودند که جانبازان را برای مداوا به خارج میبردند و در حاشیه این اقدام دست به فعالیتهایی نیز میزدند که نتیجه داشت.
* ماجرای وزیر خارجه آلمان، اعتراض جانبازان و واکنش مقامات
زمانی وزیر خارجه آلمان به ایران آمد، تعدادی از جانبازان شیمیایی مقابل سفارت آلمان تجمعی آرام داشتند اما موضع گیری مقامات دولتی و مجلس ما چگونه بود. رئیس کمیسیون امنیت ملی در آن زمان اعلام کرد که این اقدام دون شأن ملت ایران است و این فرد، مهمان ما بود!؛ در حالیکه او باید خود را حافظ شأن ملت ایران بداند. کشوری با مجوز مواد شیمیایی به عراق فروخته بود و باید پاسخگو میبود.
جانبازان شیمیایی ما در رنج و مشقت به حیات خود ادامه میدهند اما دولتها حاضر نیستند یک مسئله را از طریق ساختار رسمی تثبیت کنند که غرب به این اندازه جنایتکار است که به یک جانی مثل صدام سلاح شیمیایی به وفور داده است.
شهدای حادثه ایرباس را کسی نمیتواند گردهم آورد زیرا هزینه و امکانات بالایی میطلبد و دولت باید آن را حمایت کند. اما این اراده در ایران وجود ندارد بلکه اراده عکسی هست که این موضوع مسکوت بماند. یک استاد دانشگاه چندی پیش اعلام کرد که تمجید آمریکا از فرمانده ناو وینسس دروغ است و اینها ساخته رسانههای ایران است در حالیکه نشریات آمریکایی نظیر گاردین این خبر را منتشر کردند.
در قضیه رسمی هم معاون حقوقی رئیس جمهور وقت به گونهای عمل میکند که این قضیه خاتمه یابد.
* برخی در داخل تلاش کردند آمریکا محکوم نشود
هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری یک جنایت سنگین است ولی یک اراده شکل میگیرد که آمریکاییها محکوم نشوند و قضیه به جایی نرسد که آنها محکوم شوند که یک هواپیمای مسافربری را عامدانه زدند.
در بخش سیاسی کشور میبینیم که آمریکا دشمن ملتهاست و به دنبال نابودی فرهنگهای دیگر و یکسان سازی فرهنگی است. امام و رهبر انقلاب همه تلاششان این بوده است که بگویند این قدرت جهانی ضد بشریت است و براساس تعالیم اسلامی باید در مقابل آن بایستیم اما در درون این نظام جریاناتی وجود دارد که غرب را تطهیر میکند و این یک دو گانگی است.
این جریان در همین چارچوب است که تشکیل گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش را محصول تفکر اسلامی میداند و نه ساخته و پرداخته غرب در جهان اسلام.
این جریان آنقدر قوی است که حتی وقتی آمریکا با انتشار اسناد کودتای 28 مرداد 32 را بر عهده میگیرد، این جریان دست به قلب قضیه زده و دعوای مصدق-کاشانی به راه میاندازد و این موضوع را نه کودتا بلکه اعتراض مردمی میخواند.
اگر ما میخواهیم این بحث را دگرگون کنیم باید به تقویت نهادهای مردمی توجه کنیم.
در قضیه سفارت ایران در انگلیس، خانواده شهدا و قربانیان بعد از نا امیدی از وزارت خارجه به رهبری مراجعه میکنند و رهبری دستور مستقیم برای پیگیری صادر میکند اما در وزارت خارجه این دستور هم اجرایی نمیشود. حتی وزارت خارجه نام این افراد را در لیست شهدای خود نیاورده بود و با فشارهای کمیته قربانیان این نامها وارد لیست شد.
در نهادهای فرهنگی باید هزینه تطهیر غرب در کشور را بالا برد و برای افکار عمومی روشن شود که یک جریان در داخل کشور وجود دارد که برای تطهیر غرب حتی شأن ملت ایران هم برایش مهم نیست.
در قضیه 11 سپتامبر هیچ دلیلی برای دخالت ایران ندارند اما اراده سیاسی در آمریکا پرونده علیه ایران را به جریان انداخته است.
* هزینه اقدامات ضد ایرانی آمریکا را بالا ببریم
آمریکاییها بر این اعتقادند که در تحرکات ضد ایرانی هزینه کمی پرداخت میکنند، اگر متوجه شوند که حضورشان در نشست گروه تروریستی منافقین هزینه سنگینی برایشان به همراه خواهد داشت دست به این کار نخواهند زد. اما در ایران جریان سازمان یافتهای این کار را انجام نمیدهد زیرا در آن بخش اعتقادی به خبیث بودن آمریکا نیست.
شبکه فراماسونری در ایران از دیرباز وجود داشته و بعد از انقلاب نیز خود را حفظ کرده است. آمریکاییها اسناد کودتای 28 مرداد را منتشر کردند اما اسناد فرهنگی و اقدامات فرهنگی خود را منتشر نکردند زیرا این شبکه هنوز در ایران فعال و تاثیر گذار است.
آقای لطیفی با توجه به اینکه موضوع ایرباس ایرانی از سوی دولت مختومه شده است، آیا خانواده قربانیان میتوانند این موضوع را دنبال کنند؟
لطیفی: سالانه سه نشست بین NGO ها در شورای حقوق بشر سازمان ملل برگزار میشود که محل خوبی است برای ثبت بسیاری از موضوعات. یک کانال دیگر پیگیری هم گزارش UPR است که NGO ها علیه کشورها ثبت میکنند. اما بحثی که در موضوع ناو وینسنس و هواپیمای مسافربری است بحث تروریسم و جنایت جنگی در کنار هم است که مبادی پیگیری آنها متفاوت است. این حادثه قبل از سال 2000 است و در دیوان بینالمللی کیفری لاهه قابل پیگیری نیست. در قرار داد الجزایر دعواهای بین ایران و آمریکا و شهروندانش در دیوان داوری بین دو کشور رسیدگی میشود، اما متاسفانه در آن هم ذکر نشده که آیا پروندههای تروریستی را میتوان دنبال کرد یا نه. حدود 3900 پرونده در این دیوان مطرح شده که همه آنها یک طرفه بوده و ما از آن استفاده نکردهایم.
خانوادهها الان دنبال غرامت نیستند بلکه میخواهند اعلام کنند که چه اتفاقی برای آنها افتاده و حضورشان در مجامع بینالمللی پیامشان را به طرفهای خارجی منتقل میکند. در مجامع بینالملل بدون پروتکل و بحثهای پیچیده دولتی، افراد به راحتی در کنار هم قرار میگیرند و پیام خود را به راحتی منتقل میکنند. در این مجامع رسانههای زیادی نیز حضور دارند.
این موضوع احتیاج به یک شروع خوب دارد. این خانوادههای بدنبال رساندن پیام مظلومیتشان هستند و چون دیگران به آن نپرداختهاند برای آزاد اندیشان و مشکلاتی از این دست در دنیا دارند جذاب است.
درباره تهاجم آمریکا به ملتها و جان دیگران که ارزشی برایشان ندارد نکته مهمی لازم است که گفته شود. آنها بمباران هیروشیما و ناکازاکی که منجر به کشته شدن صدها هزار نفر شد و نیز هدف قرار دادن ایرباس ایرانی که منجر به شهادت 290 نفر شد را اینگونه توجیه میکنند که این کشتارها باعث شد تا دو جنگ متوقف شود و از کشته شدن بیشتر افراد جلوگیری شود که این موضوع اوج وقاحت آنها را نشان میدهد و باید با آن مقابله کرد.